شما غولهای فناوری را با اسامی زیادی میشناسید؛ پنج ترسناک، FAANGs، BATs، ۹ بزرگ، تایتانهای فناوری. هیچ فهرست جامعی وجود ندارد، اما میتوان گفت که اسامی «علیبابا»، «آلفابت»، «آمازون»، «اپل»، «بایدو»، «فیسبوک» و «تنسنت» در بین آنها زیاد دیده میشود. به نظر میرسید که برای مدتی «مایکروسافت» از این فهرست خارج شده است، اما مجدداً بازگشت (در واقع شاید هرگز خارج نشده بود). «اوبر» و «لیفت» نیز در حال ورود به جمع خدایان بودند تا آنکه چالشهای ترافیکی در صنعت حملونقل، عرضه عمومی سهام ناامیدکننده و سوءمدیریت آنها و… این شرکتها را با مشکلاتی مواجه کرد.
رهبران آنها به همان اندازه که در مطبوعات کسبوکاری و حتی فیلمها مورد توجه قرار گرفتند، ترسناک هم به تصویر کشیده شدند. «استیو جابز» هم بهعنوان یک حامی اکوسیستم و هم یک رهبر مستعد شناخته میشود، با این حال هیچیک از خوانندگان مجله کسبوکار هاروارد قصد تقلید از او را ندارد. شهرت «مارک زاکربرگ» از یک نابغه آرمانگرای باهوش به یک شترمرغ میلیاردر بداخلاقی که حاضر است مشکلات دنیای واقعی را نادیده بگیرد تا سهم دلارهای تبلیغاتی فیسبوک را از دست ندهد، تغییر کرده است. سرمایهگذاریهای خطرپذیر و پروژههای جانبی بشردوستانه آنها گاهی اوقات با فانتزیهای علمی ـ تخیلی همراه بوده است (برای مثال، برنامههای جف بزوس برای میلیاردها (یا شاید تریلیونها؟) کلونی انسانی روی سطح ماه). با این حال، اهداف سلامت جهانی بنیاد گیتس ممکن است روزی شایسته دریافت جایزه صلح نوبل باشد.
ما بهعنوان مشتریان آنها، چه در محل کار و چه خانه، میتوانیم این تناقضات را ببینیم. ما محصولات آنها را دوست داریم، ولی نسبت به کاری که با بازه زمانی توجه ما و همچنین با کسبوکارهای کوچک میکنند، نفرت داریم.
ما به طرز ناامیدکنندهای سعی میکنیم شرکتهای خود را هرچه بیشتر به آنها شبیه کنیم، در حالی که این استراتژی حالمان را بد میکند. ما به وسیله آنها در هم میشکنیم، در مقابل آنها ناتوانیم، آنها را بهدلیل پلتفرمهای خودشان سرزنش و محکوم میکنیم، حسابهای خود را حذف میکنیم و با این حس ناخوشایندی که هرگز نمیتوانیم واقعاً آنها را ترک کنیم، دستوپنجه نرم میکنیم.
حتی برای انجام یک کار کوچک (مانند تایپکردن یک خط تیره) نیز از سختافزارهای اپل، نرمافزارهای مایکروسافت و ابر وبسرویس آمازون استفاده میکنیم. آیا کسی از بین شما هست که تاکنون از آنها استفاده نکرده باشد؟ آیا تا به حال دادههای شما را گردآوری و با موتورهای هوش مصنوعی خود پردازش نکردهاند؟ محصولات آنها مانند اکسیژن است. ما میتوانیم نفس خود را در سینه حبس کنیم، اما تنها برای مدتی کوتاه. آیا شرکت شما میتواند در برابر «هوا» رقابت کند؟
هنگام آمادهسازی شرکت خود برای مواجهه با این چالش، به پرسشهای زیر توجه کنید:
- * در حال حاضر، غولهای فناوری چه نقشی در شرکت شما ایفا میکنند؟
- * آیا تاکنون آن را تغییر شکل دادهاند؟
- * آیا نقش غولها در شرکت شما در درجه اول بهعنوان یک طراحی شبکه است یا یک ارائهدهنده پلتفرم؟ یا آیا آنها محصولات یا خدماتی ارائه میدهند که بهطور مستقیم با کالاهای شما در رقابت باشد؟
- * شرکت و دیگر متصدیان در صنعت بهمنظور جلوگیری از ورود ابرقدرتها به این صنعت (یا تصاحب آن) چه قابلیتها و مزایایی دارد و این مزایا چقدر دوام دارند؟
- * سیاستهای ضدانحصاری داخلی یا بینالمللی یا مقررات محافظت از حریم خصوصی دادهها در شرکت شما چه نقشی ایفا میکنند؟ آیا این سیاستها و مقررات، شرکتهای بزرگ و کوچک را با شیوههای متفاوت تحت تأثیر قرار خواهد داد؟
اگر شما و سازمانتان هنوز برای این پرسشها راهحلی نیافتهاید، با مباحث این کتاب که برای پیشرفت شما ضروری است، همراه شوید. پیشرفت در یک محیط کسبوکاری که تحت سلطه تعداد انگشتشماری از شرکتهای بزرگ است، به پشتکار، شجاعت و ابتکار بسیار زیادی نیاز دارد. نسخه آینده شرکت شما، نسخهای است که از شما در برابر غولهای فناوری محافظت کند و رشد (یا شاید حتی به چالشکشیدن آنها با پلتفرمهای خودشان) ممکن است مشابه آن چیزی که امروزه میبینیم، نباشد. بنابراین همین حالا آن آینده را ایجاد کنید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.